بطنها دو سوراخ تحتانی قلب هستند که توسط دیوارهای قطور و محکم ماهیچهای از یکدیگر جدا شدهاند. اندازهٔ بطنها از دهلیزها بزرگتر است؛ و وظیفهٔ آنها تلمبه کردن خون به خارج از قلب است.
هر بطن دارای دو دریچهاست که یکی از آنها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندامهای دیگر میشود. بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سهلختی از دهلیز راست دریافت میکند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی ششها میفرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافتهای بدن میفرستد.
دیوارهٔ بطنها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها میریزد یا از آنها خارج میشوند بسیار کمتر از فشار خونی است از از بطنها به داخل سرخرگها (آئورت و سرخرگ ششی) تلبمه میشود. بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطنها مقاومت آنها را در برابر این فشار ممکن میسازد.
که بطن ها به دو قسمت رات و چپ تقسيم بند ي ميشوند:
بطن چپ یکی از چهار سوراخ قلبی است که خون اشباع شده از اکسیژن را به داخل آئورت پمپ میکند. بطن چپ بزرگترین و ضخیمترین حفره قلبی بوده و بیشترین کار قلب که شامل پمپاژ خون به سامانه هدایتی رگهاست را به عهده دارد. خون اشباعشده از اکسیژن از طریق سیاهرگهای ریوی به دهلیز چپ میرسد و در جریان فراخیدگی (دیاستول) بیشتر آن از طریق دریچه دولختی (دریچه میترال) وارد بطن چپ میشود.بطن چپ خون را با فشار ۸۰ میلیمتر جیوه از دهلیز چپ دریافت میکند و با فشار ۱۲۰ میلیمتر جیوه به درون آئورت پمپ میکند.تقريباً تمام رأس قلب از اين بطن درست شده است. ضخامت جدار اين بطن سه برابر ضخامت بطن راست مىباشد.
بطن راست (انگلیسی: Right ventricle) یکی از دو بطن قلب است که در قسمت راست آن واقع شده است خون سیاهرگی در سیستول قلبی در دهلیز راست جمع شده با آغاز دیاستول از طریق دریچه سه لتی وارد بطن راست میشود. هنگام سیستول، بطن راست از طریق شریان ریوی خون سیاهرگی را به داخل ریهها ارسال میکند دو بطن با دیواره بین بطنی از هم جدا شدهاند بخاطر بالاتر بودن فشار در گردش خون قلب چپ دیواره بطن چپ قطورتر از بطن راست میباشد دیواره بطن راست از دهلیز راست قطورتر میباشد سرخرگ ریوی در بخش فوقانی بطن راست قرار دارد.
دریچه سه لتی دریچهای است که وسط دهلیز راست و بطن راست قلب قرار گرفتهاست و شامل سه سوراخ است به طور طبیعی دهانههای این دریچه هنگام دیاستول باز است و خون از دهلیز راست وارد بطن راست میشود طی انقباض بطن راست (سیستول) دریچه سه لتی به وسیله تارهای نگه دارنده محکم بسته نگه داشته میشوند وجه نامگذاری این دریچه به خاطر داشتن سه لت (سه بخش) است.
دریچه میترال دریچهای است که بین دهلیز چپ و بطن چپ قلب جاي گرفتهاست و شامل دو دهانهاست. به طور طبیعی دهانههای این دریچه هنگام دیاستول باز است و خون از دهلیز چپ وارد بطن چپ میشود.طی انقباض بطن چپ (سیستول) دریچه میترال به وسیله تارهای نگهدارنده محکم بسته نگه داشته میشوند. وجه نامگذاری این دریچه به خاطر شباهت آن به میتر، یعنی کلاهی است که اسقفهای کاتولیک در مراسم خود میپوشند از بیماریهای مهم دریچه میترال افتادگی دریچه میترال، تب رماتیسمی و تنگی دریچهٔ میترال است.
گره دهلیزی-بطنی شکل تشریحی در سامانه هدایت الکتریکی قلب است که شبکه الکتریکی موجود در دهلیزها را به بطنها متصل میکند ارتباط الکتریکی دهلیز و بطنها از طریق گره دهلیزی-بطنی صورت ميپذيرد از این جهت هرگونه اختلال در این گره موجب اختلال در انتقال جریان الکتریکی به بطنها شده و حتی در موارد شدید میتواند به بلوک قلبی کامل منجر شود. آسیب به این گره میتواند در طی سکته قلبی رخ دهد.
جریان الکتریکی هر تپش قلب در نقطهای از دهلیز راست قلب به نام گره سینوسی- دهلیزی ایجاد میگردد جریان الکتریکی تولید شده٬ از راه مسیرهای هدایتی در قلب از گره دهلیزی-بطنی (AV node) گذشته و پس از یک تأخیر بسیار کوتاه، از طریق دسته هیس به دو مسیر شاخه دستهای راست و چپ تقسیم و از راه فیبرهای پورکینژ به یاختههای اندوکاردیوم در آپکس یا نوک قلب، رسیده و در پایان به اپیکارد بطنی پایان مییابد که در کل سبب دپولاریزاسیون یاختههای قلب و انقباض آنها میگردد.
خونرسانی اصلی گره از طریق شریان بینبطنی خلفی که شاخهای از شریان کرونری راست است انجام میشود.
گره سینوسی ساختاری تشریحی در سامانه الکتریکی قلب است که تحریک الکتریکی قلب را ایجاد میکند گره سینوسی- دهلیزی یک گروه میکروسکوپی از سلولهای الکتریکی تخصص یافته قلبی میباشد این گره تحریک الکتریکی قلب را ایجاد میکند و اصطلاحاً گره پیشاهنگ است این گره در قسمت فوقانی دیواره خارجی خلفی دهلیز راست (نزدیک ورودی ورید اجوف فوقانی) در داخل میوکارد قرار دارد.
بزرگ سیاهرَگها (Venae Cavae) سیاهرگهایی هستند که خون بدون اکسیژن را از بدن به قلب برمیگردانند بزرگ سیاهرگهای زیرین و زبرین را با هم بزرگ سیاهرگ ها مینامند بزرگ سیاهرگ را در فارسی اسم عربی وَرید اَجوَف نیز مینامند بزرگ سیاهرگها هر دو به دهلیز راست قلب میریزند بزرگ سیاهرگ زبَرین (که در حیوانات بزرگ سیاهرگ پیشین نامیده میشود)، در بالای قلب قرار دارد و از به هم پیوستن سیاهرگهای بازویی-سری چپ و راست تشکیل میشود که حامل خون از سر و بازوها هستند ورید آزیگوس نیز به این سیاهرگ میزیزد.
به طور کلي ما در بدنمان چند نوع ماهيچه داريم که مانند ماهیچه صاف و ماهیچه ي مخطط
این نوع عضله را به خاطر داشتن نوارهای تیره و روشن (در زیر میکروسکوپ) عضله مخطط ، به علت چسبیده بودن آنها به استخوانها ، عضله اسکلتی و به جهت عملکرد ارادی آنها عضلات ارادی مینامند که وظیفه اصلی این نوع عضله شرکت در حرکات بدن میباشد. سلولهای عضله مخطط چون از بهم پیوستن تعداد زیادی سلول سازنده عضلانی (میوبلاست) بوجود میآیند بسیار بلند میباشند و رشتههای عضلانی نیز نامیده میشوند. گروههای سلولهای عضلانی را که از تعدادی سلول موازی هم در هر گروه تشکیل میگردد دسته و مجموعه دستهها را باهم عضله مینامند. این ماهیچهها ارادی هستند و با یک میکروسکوپ نوری به شکل مخطط دیده میشوند این ماهیچهها که به استخوانهای بازوها ، رانها و ستون فقرات چسبیدهاند در حرکات پیچیده و هماهنگ مثل راه رفتن و نشستن دخالت دارند. رشتههای ماهیچهای در کنار هم قرار میگیرند و فواصل بین آنها را بافت پیوندی پر میکند. مجموعهای از رشتههای ماهیچهای در یک پرده پیوندی محکم قرار گرفته و ماهیچه قرمز یا اسکلتی را بوجود میآورد. دنبالههای مخصوصی به نام زردپی ماهیچه قرمز را به استخوانها متصل میکند. ماهیچههای اسکلتی به شکلهای گوناگون مانند دوکی ، پهن ، نواری و حلقوی وجود دارند. ماهیچه مخطط دارای سلولهایی به شکل استوانه و بسیار بزرگ به طول 1 تا 40 میلیمتر به پهنای 10 تا 50 میکرومتر است. هر سلول یک میوفیبر خوانده میشود واجد تعدادی زیادی رشته به نام میوفیبریل است. میوفیبریل از دو نوع رشته تشکیل شده است، رشتههای ضخیم که از میوزین و رشتههای نازک که از اکتین بوجود آمدهاند. هر میوفیبریل از واحدهای تکراری سارکومر تشکیل شده است که هر سارکومر در حال استراحت حدود 2 میکرومتر درازا دارد. مجموعه سارکومرها در هر میوفیبریل به شکل نوارهای تیره و روشن متناوب دیده میشوند هر نوار روشن توسط نوار تیره باریکی به نام صفه Z به دو نیم تقسیم میشود. در حقیقت فاصله بین دو صفحه Z همان سارکومر است در نوارهای روشن رشتههای اکتین وجود دارند و در نوارهای تیره رشتههای اکتین و میوزین کنار یکدیگر قرار میگیرند. در نوارهای تیره رشتههای اکتین و میوزین به صورت متصل قرار گرفتهاند و این اتصال از طریق سر میوزین صورت میگیرد. انرژی لازم برای انقباض ماهیچه از هیدرولیز ATP و با فعالیت ATP آزی سر میوزین تامین میگردد. هنگام انقباض سارکومرها کوتاه میشوند که این امر ماحصل در هم فرو رفتن رشتههای میوزین و گذشتن آنها از کنار یکدیگر است. اندازه نوار تیره در این حالت ثابت میماند در حالیکه نوار روشن کوتاه میشود.
مسئول حرکات غیر ارادی اندامهای داخل بدن است. این نوع ماهیچهها در اطراف اندامهای داخلی مثل روده ، طحال ، رگهای بزرگ قرار دارند. تحت کنترل اراده نیست و انقباض آن نسبتا به کندی صورت میگیرد. ماهیچه صاف از تعدادی سلولهای دوکی شکل طویل ساخته شده است که برخلاف ماهیچههای مخطط در زیر میکروسکوپ منظره مخطط ندارند و در دیواره رگهای خونی ، دستگاه گوارشی مانند لوله گوارش و دستگاه تنفسی و قاعده موها و یا مثانه و بسیاری از اندامهای دیگر قرار دارند. سلولهای این بافت تک هستهای هستند.
انقباض ماهیچه تحت تاثیر تحریکات عصبی صورت میگیرد. آزاد شدن یون کلسیم از شبکه سارکوپلاسمی باعث شروع انقباض میشود. شبکه ساکوپلاسمی شبکهای از غشاهای صاف است که میوفیبریلها را احاطه میکند. این شبکه مخزن یونهای کلسیم است. شبکههای سارکوپلاسمی شبیه به شبکه آندوپلاسمی است. با این تفاوت که در غشای سارکوپلاسمی پروتئین خاصی وجود دارد که کلسیم به آن متصل میشود تحریکات عصبی باعث تغییراتی در غشای پلاسمایی سلولهای ماهیچهای میشود این تحریکات طی مراحلی بر شبکه سارکوپلاسمی تاثیر میگذارد که نتیجه آن باز شدن مجرای کلسیم موجود در شبکه سارکوپلاسمی و رها شدن یونهای کلسیم به درون سیتوزول است. افزایش ATP آز در سرهای میوزین و انقباض ماهیچه میگردد. وقتی تحریک عصبی قطع میشود فعالیت ATP آزی پمپ کلسیم در غشای سارکوپلاسمی، یونهای کلسیم را به داخل شبکه سارکوپلاسمی هدایت میکند و غلظت آن را در سیتوزول کاهش میدهد. نتیجه این فرآیند توقف فرآیند انقباض است.
سلولهای تشکیل دهنده عضله قلب مشابه سلولهای ماهیچه مخطط بوده ولی تفاوتهای عمدهای با سلولهای عضله مخطط دارند که این تفاوتها به شرح زیر است. سلولهای ماهیچه قلبی بسیار کوچکتر از سلولهای ماهیچه مخطط است. سلولهای عضله قلبی یک یا دو هستهای هستند که هسته درشت آنها در مرکز سلول قرار دارد. مکانیسم انقباض در ماهیچه قلبی همانند ماهیچه مخطط است. سلولهای عضله قلبی غیر قابل تقسیم هستند و سلولهای آسیب دیده قلبی توسط بافت همبند جایگزین میشوند و به همین دلیل آسیبهای وسیع غیر قابل جبران میباشد.